بسیاری از ما در حال حاضر مجذوب فنآوریهای دیجیتال از طریق صفحه های هوشمند همچون تلفنها، کامپیوترها، تبلت ها و حتی ساعتهای مچی شدهایم. با این وجود، درون آزمایشی عظیم قرار داریم که خود هم از جریان آن بیخبریم. شرکتهایی مثل گوگل، فیس بوک، توییتر، اپل، حتی سایت Vox (اگر بخواهیم کاملا صادق باشیم) برای کسب توجه ما باهم رقابت میکنند، و آنها این کار را حساب شده انجام میدهند و از کلیدهای روانی ما آگاه هستند تا ما را بیشتر در محیط خود نگه دارند. اکنون برای کودکان آمریکایی داشتن گوشی هوشمند پس از ۱۰ سالگی بسیار متداول است.
گوشی هوشمند وسیلهای برای حواسپرتی است که همیشه در جیب خود آن را حمل میکنیم. اما این استفاده مدام چه تاثیری بر سلامت مغز دارد؟ پاسخ را از زبان ۱۱ متخصص بشنویم. این نوشتار از سوی برایان رزنیک، جولیا بلاز و الایزا بارکلی نوشته شده است. در ادامه با آراد مگ همراه باشید.
تاثیر فنآوریهای دیجیتال بر سلامت مغز
یکی از عصب پژوهان میگوید: ما اکنون “کمبود توجه ملی” داریم. در دره سیلیکون، به پدر و مادرها گفته شده است که فعالیت کودکان خود را با صفحههای هوشمند محدود کنند و حتی بندی را با عنوان “بدون صفحه هوشمند” در قراردادی با پرستار بچه بنویسند. چیزی که سبب شگفتی میشود این است که: آیا آنها چیزی میدانند که ما نمیدانیم؟
اگر درست باشد که عوامل همیشگی و حواسپرت کننده دیجیتال، عملکردهای ادراکی ما را بدتر میکنند – میزان تمرکز را کاهش میدهد، تغییر ایجاد میکند، در معرض زوال حافظه قرار میگیریم و اضطراب را بیشتر میکند – این یعنی ما در درون دگرگونی عمیقی از شناخت انسانی زندگی میکنیم. یا ممکن است که در گذشته نسبت به تکنولوژیهای جدیدی مانند دستگاه چاپ یا رادیو کمی زیادهروی کرده باشیم؟ برای فهمیدن این مهم، تصمیم گرفتیم از متخصصان بپرسیم: استفاده مداوم از فنآوریهای دیجیتال چگونه بر سلامت مغز ما تاثیر میگذارد؟
خواهید دید که پاسخها بسیار دور از تصور ما و یا حتی متناقض هستند. هنوز دانستههای زیادی در مورد ارتباط بین استفاده از رسانهها و سلامت مغز در بزرگسالان و کودکان وجود ندارد. برای مثال، شواهدی درباره چند کار هم زمان و حافظه وجود دارد، این شواهد همبستگی منفی را نشان میدهند، اما ارتباطی علّی هنوز هم میتواند وجود داشته باشد. با این حال، بسیاری از محققان و متخصصان رفتار انسانی در مورد استفاده مداوم از تکنولوژی دیجیتال احساس نگرانی میکنند. ریچارد دیویدسون، عصب شناسِ دانشگاه ویسکانسین، میگوید: ” ما سربازهای پیاده در آزمایشی بزرگ هستیم تا از طریق محرکهای دیجیتال دستکاری شویم.” اما نتایج این آزمایش چیست؟
شرکتهای فنآوری دارای ابزارهای قدرتمند و فراگیر برای نفوذ، و طعمه کردن ما با استفاده از روانشناسی هستند
ریچارد دیویدسون، عصب شناس در دانشگاه ویسکانسین مدیسون و بنیانگذار و مدیر مرکز ذهنهای سالم میگوید:
من نگران افزایش ابزارهای کاهش تمرکز، کمبود توجه ملی که همه ما از آن رنج میبریم و عواقب ناشی از آن هستم. توجه ما به جای اینکه به صورت داوطلبانه انجام شود از سوی دستگاهها انجام میشود. مانند ملوانی بدون سکان در اقیانوس هستیم – هل دادن و کشیده شدن توسط محرکهای دیجیتالی که بدون هیچ ارادهای در معرض آنها قرار داریم و حتی قابلیت کنترل عمدی آنها را از طریق ذهن خود نداریم.
توانایی تعدیل ارادی توجه بیش از سایر گونهها در انسانها ایجاد شده است. همان طور که ویلیام جیمز، روانشناس بزرگ، در سال ۱۸۹۰ نوشت: ” استعداد فکری، شخصیت و اراده، به طور خود آگاه آنچه تمرکز حواس را مختل میکند به سوی خود جذب خواهد کرد.” اما در سطح جهانی، در این باره، دچار نقصان شدهایم. جمله نخست ریچارد دیویدسون را در نظر داشته باشید؛ این امر همچون دسیسهای برای کنترل انسان در حال انجام است. این موضوع بر ضرورت آموزش تمرکز ذهن تاکید میکند، بنابراین نیازی نیست که روزانه ۸۰ بار تلفن مان را چک کنیم.
کریستوفر بِر، فیلسوف علوم شناختی و محقق دکترا در موسسه اینترنت آکسفورد
او میگوید: استفاده مداوم از فنآوریهای دیجیتال به سیستمهای هوشمند این امکان را میدهد تا بیشتر و بیشتر در مورد ویژگیهای روانشناختی ما، با درجات متفاوتی از اعتبار و صحت، بیاموزند. به عنوان مثال، از شتابسنج گوشی هوشمند برای استنباط سطوح استرس در کار استفاده میشود، یا آنالیز خودکار الگوهای صوتی ما میتواند مشخص کند که ما چه میزان افسرده هستیم.
اما آنچه نگران کننده است این است که به ندرت کاربران آگاهند که دادههای آنها میتواند به این روش مورد استفاده قرار گیرد. علاوه بر این، شرکتهایی که در حال رشد انواع فنآوریهای “سلامت و رفاه” هستند اغلب مورد توجه قرار گرفته نمیشود زیرا آنها نیز خطرات مداخلهای را افزایش میدهند، برای مثال، ممکن است شرکتها به کاربری اجازه دهند تا الگوهای خواب، حالات روحی و یا ترجیحات غذایی خود را تغییر دهد و سبب آسیبهای ناخواسته شود.
در یک محیط مراقبتهای بهداشتی، پزشک تلاش خواهد کرد تا در روند تصمیم گیری، از مداخلاتی که بیمار را درگیر میکند اجتناب کند. در عوض، پزشکان سعی میکنند به درک خود و خودمختاری بیمار احترام بگذارند. ما باید راههایی برای حفظ این رابطه در حوزه بهداشت و سلامت نیز بیابیم. هر گونه نتیجهگیری یا مداخله بعدی که قصد تغییر رفتار یک کاربر را دارد باید کاملا شفاف بوده و به طور ایدهآل از سوی کمیتهی بررسی اخلاقی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. این کار به کاهش احتمال عواقب ناخواسته (به عنوان مثال، افزایش استرس، اضطراب و یا حتی خطر اعتیاد رفتاری) کمک میکند.
این تحقیق تاکنون نشان دهنده همبستگی بین بمباران رسانههای دیجیتال و مشکلات مربوط به تفکر بوده است. اما به هیچ وجه نمیتوان گفت قطعی است
آنتونی واگنر، رئیس بخش روانشناسی دانشگاه استنفورد
علم به ما میگوید که رابطهای منفی بین استفاده همزمان از رسانههای بیشتر و ظرفیت حافظه کاری وجود دارد و ما میدانیم ظرفیت حافظه کاری با درک زبان، عملکرد تحصیلی و مجموعهای کامل از متغیرهای خروجی در ارتباط است، متغیرهایی که ما به آنها اهمیت میدهیم. علم به ما میگوید که رابطه منفی وجود دارد، اما نمیگوید آیا رفتار رسانه سبب تغییر میشود یا نه.
اما اگر رابطهای علّی وجود دارد و ما توانایی تغییر قابلیتهای شناختی زیربنایی را داشته باشیم، میتواند نتیجهای با عملکرد و یا دستاوردی علمی را به همراه داشته باشد. آدم دلش میخواهد این را بداند. در این حوزه لازم است به سراغ علوم بزرگتر و بیشتری برویم. از تمامی علوم باید بهره جست تا به نتیجهای قابل اعتمادتر رسید.
پل مورفی، محقق آلزایمر در دپارتمان بیولوژی مولکولی و سلولی در دانشگاه کنتاکی
درمان بیماریهای مرتبط با تخریب سلولهای عصبی چند دهه طول میکشند تا توسعه یابند و استفاده گسترده از وسایل الکترونیکی مثل تلفنهای هوشمند و غیره هنوز نسبتا جدید هستند. بنابراین روش ترسناکی است که ما آزمایشهای مخاطرهآمیز را با برخی عواقب بالقوه در حوزه سلامت عمومی انجام دهیم، ما حتی از دههی آینده بیخبریم و یا اگر اشتباه وحشتناکی مرتکب شویم، جبران ناپذیر خواهد بود.
به هر حال، این مشابه مشکلاتی است که ما در مورد مطالعه اثرات بلند مدت استفاده از صفحه هوشمند بر روی کودکان داریم. میتوان متقاعد شد که این امر ممکن است بد باشد، اما هنوز چند سال با دانستن آن فاصله داریم، و حتی نمیدانیم که چه میزان استفاده از صفحههای هوشمند بیخطر است و یا چقدر ممکن است خطرناک باشد.
نگرانی خاصی وجود دارد و تمرکز تحقیق بر این است که چه تکنولوژی برای جوانان مناسب است و ذهن را توسعه میدهد
گری اسمال، نویسنده کتاب iBrain و مدیر مرکز تحقیقات حافظه و کهن سالی UCLA در موسسه علوم اعصاب و رفتارشناسی Semel
بزرگترین نگرانی من مربوط به جوانان است که مغزشان از زمان تولد تا بزرگسالی در حال رشد است. فرآیندی به نام هرس کردن وجود دارد ( فرآیند حذف نورونهای آسیب دیده و یا تخریب شده برای بهبود ظرفیت شبکه مغزی ). فرآیند هرس میتواند در تمام مدت با استفاده از تکنولوژی تحت تاثیر قرار گیرد. ما اطلاعاتی در مورد آن نداریم – اما قطعا میتواند باعث نگرانی شود. ( استفاده مداوم از تکنولوژی ) سلامت مغز ما را تحت تاثیر قرار میدهد. این جنبهای صعودی و نزولی دارد. عیب این است که وقتی مردم از آن استفاده میکنند تمام مدت با حافظه شان تداخل پیدا میکند چون توجه نمیکنند که چه کاری انجام میدهند. زیرا حواسشان پرت است و هیجان زده هستند.
تا آنجا که من میدانم، مطالعات سیستماتیکی وجود ندارد تا به آن رجوع کنیم. فقط میتوان به طور غیر مستقیم به این موضوع نگاه کرد. بنابراین ما تعداد زوال حافظه را با توجه به سن افراد مورد مطالعه قرار دادیم. حدود ۱۵ درصد از بزرگسالان از حافظه خود و نحوه یادآوری گلایه دارند که حاکی از آن است که ممکن است چیزهایی مانند حواسپرتی و مداخله کننده در این میان وجود داشته باشند.
در طرف مثبت، زمانی که از این تکنولوژیها استفاده میکنید، وظایف ذهنی ویژهای وجود دارند که مغز ما آنها را تمرین میکند. برخی مطالعات نشان دادهاند که برخی از بازیهای ویدئویی و برنامههای کاربردی میتوانند حافظه کاری، هوش سیال ( حل مساله )، و مهارتهای چندگانه را بهبود بخشند.
سوزان بامگارنر، مرکز تحقیقات کودکان، نوجوانان و رسانه، دانشگاه آمستردام
من در حال تحقیق بر روی تاثیرات بالقوه رسانههای اجتماعی و استفاده از تلفن هوشمند بر روی توجه و خواب نوجوانان هستم. من به طور خاص به تاثیرات انجام چند کار هم زمان رسانه علاقه دارم – یعنی استفاده از رسانهها در حالی که درگیر فعالیتهای دیگر رسانهها یا انجام تکالیف مدرسه و یا درگیر مکالمهای شدن. اکثر نوجوانان این روزها تلفنهای هوشمند خود را دارند و در نتیجه دسترسی به انواع محتوای رسانهها در هر زمان که میخواهند به آسانی امکان پذیر است.
ما در مطالعات خود متوجه شدیم که نوجوانانی (در هلند) که در فعالیتهای چندرسانهای شرکت میکنند اغلب بیشتر از افرادی که درگیر فعالیتهای این چنینی نیستند، از مشکلات خواب رنج میبرند و مشکلات توجهی بیشتری را نیز دارند. آنها همچنین عملکرد تحصیلی پایینتری را نشان میدهند. با این حال، این لزوما بیانگر این مطلب نیست که استفاده از رسانهها علت این امر بوده است.
هنگامی که به مشکلات خواب نگاه میکنیم، متوجه میشویم که استرس مربوط به استفاده از وب سایتهای ارتباط جمعی، شاخص بهتری از مشکلات خواب نسبت به میزان استفاده از رسانههای اجتماعی است. به نظر میرسد که این امر نشان میدهد که استفاده از وب سایتهای ارتباط جمعی به خودی خود، مربوط به مشکلات خواب نیست، بلکه به این دلیل است که نوجوانان با استفاده از آنها احساس استرس میکنند.
بنابراین، هنوز کمی در مورد این نتیجهگیری مردد هستم که استفاده از رسانههای دیجیتال برای رشد شناختی نوجوانان مضر است. در این مرحله، ما به مطالعات بیشتری نیاز داریم که حقیقتا بتوانیم این اثرات را در مطالعات بلند مدت و با اندازهگیریهای بهتر بررسی کنیم (به عنوان مثال، بررسی شرایط و ویژگی گوشی هوشمند به جای اینکه فقط از نوجوانان در مورد استفاده از رسانههای آنها سوال کنیم). و همچنین نباید فراموش کنیم که به تاثیرات سودمند بالقوه آن نیز توجه داشته باشیم. برای مثال، مطالعات انجام شده توسط دیگر محققان نشان داد که انواع خاصی از کاربرد رسانهای، مانند بازیهای ویدئویی اکشن، میتواند برای تواناییهای ادراکی مفید هم باشد.
الیزابت انگلندر، مدیر و بنیانگذار مرکز کاهش خشونت در ماساچوست
یکی از مهمترین چیزهایی که در تحقیق خود به دنبال آن هستیم این است که نوجوانان اغلب به ما میگویند که تقریبا تمام ویژگیهای رسانههای اجتماعی میتواند موجب اضطراب آنها شود.
اگر آنها ببینند که دوستانشان چه میکنند، میتواند باعث شود که آنها از اینکه بخشی از گروه آنها نیستند احساس نگرانی کنند. اگر آنها نببینند که دوستانشان چه میکنند، این کار نیز آنها را مضطرب میکند. زمانی که مضطرب نیستند، فقط زمانی است که آنها از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند و فعالانه با دوستان خود در امری مثبت مشارکت دارند. اما در زمانهای دیگر، به نظر میرسد که اضطراب را افزایش میدهد. این مهم بسیار قابل توجه است. این مدلی از تعامل است که در آن یک سیستم پاداش قوی وجود دارد – و به نظر میرسد که نوجوانان و جوانان را در محدودیتی عاطفی نگه میدارد.
با توجه به شواهد مستقیم ( نشان دادن تلفنهای همراه و رسانههای اجتماعی به عنوان مانعی برای ارتباطات انسانی در فرد )، این نوعی محدودیت است. اما در مورد آن فکر کنید: چگونه مردم با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند؟ آنها این کار را از طریق مهارتهای اجتماعی انجام میدهند. و چگونه مهارتهای اجتماعی را ایجاد میکنید؟ تنها یک راه وجود دارد که همه به خوبی آن را میشناسیم – از طریق تعاملات رو دررو و بین فردی با دیگر همسالان خود. زمانی که شما جامعهای را دارید که در آن چیزهای دیگری جایگزین تعاملات اجتماعی رو دررو میشوند، منطقی است که فرض کنیم آنها بر توسعه مهارتهای اجتماعی تاثیر میگذارند. به نظر میرسد این چیزی است که ما اکنون آن را میبینیم.
باید راهی برای متعادل کردن خطرات استفاده مداوم از فنآوری دیجیتال با پاداشهای آن پیدا کنیم
هدِر کریکورین، دانشیار دانشکده اکولوژی انسانی در دانشگاه ویسکانسین مدیسون
یک چیز روشن است: تاثیر رسانههای دیجیتال تا حدودی به نحوه استفاده از آنها بستگی دارد. در مورد نوزادان و کودکان، پژوهشگران اغلب به محتوا و متن آن اشاره میکنند. به این معنا که تاثیر رسانههای دیجیتال بر کودکان خردسال به این بستگی دارد که کودکان چه کاری انجام میدهند و چگونه این فعالیتها توسط بزرگسالانی که در خانه هستند یا نیستند، سازماندهی میشوند.
برای مثال، ممکن است ویدئو چت بزرگسالان را با یک برنامه تلویزیونی آموزنده و در مقابل آن را با بازی ویدئویی خشن و دوباره آن را با یک اپلیکیشن نقاشی مقایسه کنیم. کودکان به احتمال زیاد زمانی از رسانههای دیجیتال بهرهمند خواهند شد که محتوای آن درگیر کننده، آموزشی و مرتبط با زندگی و سن آنها باشد؛ زمانی که والدین به کودکان کمک میکنند تا آنچه را که در صفحه نمایش دیده میشود، درک کنند و آن را با چیزی که تجربه میکنند، مرتبط سازند. هنگامی که فعالیتهای رسانهای دیجیتال با فعالیتهای فیزیکی و محرک مثل بیرون از خانه بازی کردن، بازی کردن با اسباببازیها، خواندن کتاب به همراه کسی، و داشتن خواب توصیه شده، در این شرایط کودک از نظر ذهنی به تعادل میرسد.
بنابراین تحقیقات در مورد نوجوانان و بزرگسالان خیلی متفاوت نیست. به عنوان مثال، اثرات رسانههای اجتماعی بستگی به این دارد که آیا ما از آنها برای ارتباط داشتن با عزیزان خود در طول روز استفاده و از آنان حمایت اجتماعی دریافت میکنیم، یا زندگی خود را با زندگی سراسر فیلتر شده دیگران مقایسه میکنیم و یا میخواهیم دیگران را تهدید کنیم و از محتوای منفی دیگران دفاع کنیم. به طور مشابه، تاثیر بازیهای ویدئویی بر توجه به نوع بازی که بازی میشود و نوع توجهی که مورد ارزیابی قرار میگیرد بستگی دارد.
آدام گازلی، استاد عصبشناسی دانشگاه کالیفرنیا، سانفرانسیسکو و نویسنده کتاب “ذهن منحرف”
من مطالب زیادی در مورد تاثیر مستقیم تکنولوژی دیجیتال بر تعادل احساسی، توجه و استرس و همچنین اثرات ناشی از سوءاستفاده بیش از اندازه از اطلاعات، چرخههای پاداش سریع و تعامل همزمان و اشتراکی در وظایف مختلف نوشتهام. اینها قطعا دلایلی برای نگرانی هستند. اما شخصا، یکی از چالش برانگیزترین جنبههای دغدغه آمیز دیجیتال، جابجایی ناشی از طبیعت، ارتباط رو دررو، فعالیت فیزیکی، لحظات آرام و تمرکز درونی افراد است.
در حال حاضر، در سفری به نیوزیلند، خود را با محدودیتهای فنآوری روبرو کردم تا بتوانم بر برقراری ارتباط با دوستان، طبیعت، و ذهن خودم تمرکز کنم. حالا بیش از پیش متوجه میشوم که این تجربیات تا چه اندازه برای سلامت مغزم مهم و کاربردی هستند. با این حال، معتقدم که فنآوری میتواند فرصتی فوقالعاده برای افزایش شناخت و غنی کردن زندگی به ما بدهد. فهمیدن این موضوع، چالش بزرگ تکنولوژیکی و انسانی ما در آینده است.
پروندهای برای شرکتها تا محصولاتی با اعتیاد کمتر تولید کنند
ایتان زوکرمن، مدیر مرکز رسانه مدنی در MIT
با هر تکنولوژی جدید، همیشه الگویی از مردم وجود دارند که میگویند: ” این اعتیاد آور است، و همانطور که میدانیم، جامعه را نابود میکند.” اغلب این نگرانیها واقعی و منطقی هستند. هم چنین، چیزی وجود دارد که به آن ترس اخلاقی گفته میشود. یکی از راههایی که شما را دچار ترس و وحشت اخلاقی میکند این است که تمایل دارد بر روی کودکان و تمایلات جنسی ما تمرکز کند. بنابراین وقتی کسی را میبینید که میگوید ما میخواهیم نسلی گم شده داشته باشیم یا این که بلوتوث سبب افزایش بیسابقه تمایلات جنسی در جوانان میشود، اینها همیشه نشانههایی از ترس اخلاقی هستند نه نگرانی در مورد چیزهای واقعی.
چیزی که میتوانم بگویم، فرهنگ فرزند پروری در دره سیلیکون نمایشی مضحک و جنون آمیز اما مفید است. اعتقاد دارم فضیلت فردی سختتر از هر چیز دیگری است. فضیلت فردی سبب میشود پدر و مادر بهتری نسبت به دیگران باشم، چون محدودیتهای دیوانهوار در مقایسه با کاری که دیگران انجام میدهند برای خانواده اعمال میکنم. (ممنوعیت استفاده از صفحه هوشمند) با این مساله بسیار همخوانی دارد.
دلیلی که این داستانها رضایت بخش هستند این است که شما را از این فکر بیرون بیاورند. احمقانه نیست. ” اگر فکر میکنند که این ابزارها خوب نیستند، چرا آنها را تولید میکنند و روز به روز پیشرفت آنها افزایش مییابد؟ ” پس شما افرادی مثل جارون لانییر دارید که میگوید: ” اکنون رسانههای اجتماعی خود را ترک کنید؛ برایتان بد است”. به وضوح میلیاردها نفر وجود دارند که قصد ترک رسانههای اجتماعی را ندارند، چرا که فنآوری به ارتباطات حیاتی زندگی روزانه ما بدل شده است. این هسته اصلی چگونگی تعامل با جهان است. امروزه برای بسیاری از کارها و بازیها، فنآوری بسیار ضروری است.
پس چیزی که میخواهم به لانییر بگویم این است که آن را بهتر کنیم. ما نمیخواهم صفحه هوشمند را در بطری قرار دهیم و درش را ببندیم. چیزهای زیادی از آن وجود دارد که معلوم شده است برای ما خوب است. هیچکس به طور جدی پیشنهاد نمیکند که بیاییم همه اینها را عوض کنیم. سوال جالب این است که مشکلات واقعی چیست و چگونه باید آنها را بررسی کنیم و برای بهتر شدن آنها تلاش کنیم؟ چگونه این اثرات مضر را کاهش دهیم؟ تاثیرات مثبتی که ما از فنآوری میخواهیم چه هستند؟
نیر اِیل، نویسنده کتاب “چگونه رفتار با محصولات را یاد بگیریم”
تکنولوژی مثل مصرف مواد مخدر است. نود درصد افرادی که علف مصرف میکنند، معتاد نمیشوند. اما نکته اینجاست که شما قصد دارید افرادی را که بیش از اندازه از این محصول استفاده میکنند را به دست آورید؛ اگر به اندازه کافی خوب و جذاب باشد، این اتفاق خواهد افتاد. راه حل این است که ما باید آسیب را اصلاح کنیم – نه خود فنآوری را، بلکه آسیب آن را باید کنترل کنیم. شرکتها باید به دنبال معتادان خود بگردند و به آنها کمک کنند.
بسیاری از شرکتها محصولات اعتیادآور تولید میکنند – تضمین میکنم که یک نفر هست که به سایت آراد موبایل اعتیاد پیدا کرده باشد. خبر خوب این است که این شرکتها میدانند که شما چقدر از محصول آنها را استفاده میکنید. پس اگر آنها میخواستند، میتوانستند به سادگی به کاربران خود نگاه کنند و بگویند: ” نگاه کنید، اگر شما از این محصول ۳۰ ساعت در هفته یا ۴۰ ساعت در هفته استفاده میکنید، قصد داریم به شما کمک کنیم تا رفتار خود را تعدیل کنید. شما الگوی رفتاری سازگار با فردی که معتاد است را از خود نشان میدهید. چگونه میتوانیم به شما کمک کنیم؟ “
واقعیت این است که این اتفاق واقعا حوزه رفتاری تکنولوژی را به جای بهتری تبدیل میکند. به نفع آنها است که این کار را بکنند. میدانم که بعضی از آنها در حال کار بر روی این پروژه هستند.
پاسخ دهید