درست مانند شرکت سونی، مایکروسافت نیز با فعالیتهای گذشته خود در زمینههای مختلف در صنعت بازیهای رایانهای به موفقیتهای بزرگ و زیادی دست پیدا کرده است. برخلاف وضعیت نه چندان با ثباتی که در نسل هشتم سپری کردند، آنها در گذشته رنگ موفقیت را بارها و بارها دیدهاند و ایده خوبی از آن دارند چرا که همیشه هم روزگارشان مثل امروز نبود. مایکروسافت نیز مانند هر شرکت نوپا و تازه تاسیس دیگر در ابتدای فعالیتهای خود فقط یک شرکت کوچک بود که هنوز کسی نام آن را نمیشناخت و تلاش میکرد برای خودش اسم و رسمی در دنیای اپراتورهای مختلف در سراسر دنیا به پا کند که اکنون تبدیل به یک شرکت مولتی میلیارد دلاری شده است که در حال حاضر آن را تبدیل به یکی از بزرگترین شرکتها در کل حوزههای فعالیتهای سرگرمی در دنیا کرده است و دارای ارزشی به اندازه میلیاردها دلار میباشد که آن را تبدیل به یکی از باارزشترین شرکتها در کل تاریخ کشور آمریکا کرده است. در حال حاضر هیچ راه دیگری برای توصیف ارزش و اعتبار این شرکت در بین شرکتهای فعال در حوزه سرگرمی و سخت افزار وجود ندارد. شرکت مایکروسافت یک غول بزرگ در حوزه مالی محسوب میشود که دارای مراکز فرماندهی متعدد و مختلفی در چندین و چند شاخه مختلف است که شامل سیستم عامل، نرم افزار، سخت افزار، سرویسهای ابری و زمینههای مختلف دیگر است. با وجود این که شرکتهای سونی و نینتندو نیز چندان بی دست و پا نیستند که هیچ حرفی برای گفتن در این زمینهها نداشته باشند، اما از نظر مقیاس مواد خام و همینطور عمق منابع، هیچ شرکت فعال در حوزه سرگرمی و بازیهای رایانهای دیگری وجود ندارد که از نظر گردشهای مالی در بخشهای مختلف خود و همینطور سرمایه فکری بتواند به پای مایکروسافت و کسب و کار آن برسد. بنابراین، با وجود تمام موضوعاتی که اشاره شد، آنها باید هر کاری که دوست دارند را بدون وجود هیچ مشکل خاصی انجام دهند. آنها هر تصمیمی که برای ادامه فعالیتهای کسب و کار خود در حوزه بازیهای رایانهای بگیرند را میتوانند به راحتترین شکل ممکن انجام دهند. این موضوع بهترین موقعیت ممکن را در اختیار آنها قرار خواهد داد تا در نسل بعدی کنسولهای ویدئویی به موفقیتهای بزرگ و بیشتری دست پیدا کنند. تنها فوت و فن یا حقهای که برایشان وجود دارد، این است که دقیقا بدانند این موقعیتها که میتوانند آنها را در نسل بعدی کنسولهای ویدئویی به موفقیت برسانند، چه چیزهایی هستند. این موضوع کاری است که پول و سرمایه به تنهایی نمیتوانند کاملا تضمین کننده آن باشد. در ادامه همچنان با آرادمگ همراه باشید.
هر شخص، سازمان یا شرکتی که در گذشته به موفقیت رسیده باشد، یک لیست از کارهایی که باید برای تکرار این موفقیت انجام دهد تا دوباره به آن دست پیدا کند، باید داشته باشد اما اگر داستانِ نحوهی وارد شدن و ادامه فعالیت مایکروسافت در نسل هشتم کنسولهای ویدئویی بتواند امروزه کاربرد مفیدی داشته باشد و به آینده کسب و کار اکسباکس آنها کمک خاصی کند، فقط در یک زمینه به کارشان میآید که، باید از هر کاری که در ابتدای نسل هشتم انجام میدادند دوری کنند و از تکرارشان جلوگیری کنند. بنابراین، یک لیست بسیار تر و تمیز از “کارهایی که باید از آنها دوری کرد” برای این شرکت به وجود میآید؛ بر خلاف سونی که میتواند با تهیه چنین لیستی در نسل بعدی نیز تا حدودی موفقیت خودش را تضمین کند اما مایکروسافت کاملا باید از کارهایی که در نسل قبلی انجام داد جلوگیری کند و کارهایی که انجام داده بود را این بار در نسل نهم برعکس کند. از آخرین مرتبهای که عرضه یک کنسول جدید در شروع نسل تازهای از کنسولهای ویدئویی به اندازهی Xbox One تا این اندازه پردردسر و سخت بود، مدت بسیار زیادی گذشته است. شاید یکی از ضروریترین نکاتی که مایکروسافت میتواند از این دوره یاد بگیرد این باشد که باید به حرف و نظر مشتریان گوش داد؛ به دقت هم باید گوش داد. این واضحترین و شفافترین درسی است که مایکروسافت میتواند از وضعیت آشفته عرضه Xbox One به بازار کنسولهای نسل هشتمی بگیرد. ممکن است همیشه تمام کارهایی که مشتریان از شما میخواهند را نتوانید انجام دهید اما حداقل ماجرا این است که تلاش کردن در این زمینه و برای انجام دادن این کار، خودش پیمودن نیمی از این راه طولانی است که مشتریان احتمالی دیگر نیز میتوانند ببینند که شما با چه شوق و انگیزهای دغدغه آنها را در سر دارید و به اجرایی کردن پیشنهادات و نظرهای آنها فکر میکنید. اگر شما نمیتوانید از عهده برآورده کردن تمام نیازهای مشتریان خود بر بیایید، حداقل با تلاش کردن برای انجام این کار میتوانید به مشتریان خود نشان دهید که میتوانند به شما اعتماد کنند چرا که شما به نظر آنها اهمیت میدهید و در نهایت نیز این امیدواری در دل آنها به وجود میآید که این محصول، ارزش پولی که برای آن هزینه میکنند را دارد و در حال سرمایه گذاری روی محصولی هستند که از پشتیبانی بسیار قوی و خوبی برخوردار است.
در صدر لیست بارخوردها از طرف کانونهای هواداری و طرفدارات شرکت مایکروسافت، این شرکت نیاز دارد تا به ادامه تقویت خود در زمینههایی که در نسل هشتم شروع کرده بود، ادامه دهد. برنامه قابلیت پشتیبانی از نسل قبل یا Backward Compatibility، به خدمت گیری و جذب استودیوهای فرست پارتی جدید و همینطور تلاش بی وقفه برای ارائه کردن و بالا بردن کیفیت بازیهای انحصاری خود، موضوعاتی هستند که این شرکت باید در نسل بعدی نیز به ادامه و صد البته، گسترش آنها ادامه دهد. تمام اینها موضوعاتی هستند که مایکروسافت شفاف سازی کرده است که به ادامه دادن آنها علاقه مند هستند که بسیار خوب است اما آنها باید به ادامه و گسترش این فعالیتها سرعت و شتاب بیشتری ببخشند تا بتوانند با احتمالاتی که سونی برای انجام دادن در نسل بعدی با کنسول پلیاستیشن ۵ خود در نظر دارد، رقابت کنند. رقابت در نسل بعدی کنسولهای ویدئویی موضوعی است که مایکروسافت باید از ابتدای نسل بعد آغاز کند. یکی از دلایل عدم به دست آوردن موفقیتهای چندان بزرگ و چشمگیر در نسل هشتم، دیر دست به کار شدن آنها برای شروع رقابت با رقیب سنتی خود بود. یکی از کارهایی که این شرکت برای ادامه فعالیتها و همینطور موفقیتهای احتمالی خود باید انجام دهد این است که برنامهی پشتیبانی از نسل قبل در خود کنسول وجود داشته باشد و یکی از ویژگیهای پیش فرض Xbox Series X باشد؛ نه این که به صورت پچ یا هر چیز دیگر به آن اضافه شود. آنها باید استودیوهای بیشتری را نسبت به سونی به خدمت بگیرند و نباید به برابر بودن تعداد آنها بسنده کنند. همچنین حتی با وجودی که Gears 5 بزرگتر و گستردهتر از Gears of War 4 بود، این روند در Gears 6 نیز باید ادامه پیدا کند و بزرگتر و گستردهتر از Gears 5 باشد. موضوع برای مایکروسافت فقط درمورد انجام دادن کارهای درست نیست، بلکه آنها اگر میخواهند در نسل بعدی موفق باشند و به عنوان برنده نسل نهم شناخته شوند، نیاز دارند تا بهتر از همه، انجام دادن این کارهای درست را ادامه دهند.
سرویسهای استریم کننده باید به طور ویژه برای Xbox Series X بهبود پیدا کنند. قطعا Xbox One توانست یک زیرساخت مناسب برای این امر به وجود بیاورد اما از نظر استریم کردن، با وجود نمونهها و پلتفرمهایی مانند YouTube و Twitter که با اختلاف نسبت به تمام سرویسهای استریم کننده دیگر، به عنوان پلتفرمهای پیشگام و پیشرو این امر شناخته میشوند، احتمالا این کار منطقیتر است که حداقل این انتخاب در اختیار بازیبازان قرار داده شود تا از روی کنسولهای خود در این پلتفرمها استریم کنند. قطعا Mixer نیز همچنان به حیات خود ادامه خواهد داد و اگر مایکروسافت نیز بخواهد از آن استفاده کند، هیچ مشکلی وجود ندارد و در حقیقت این خود بازیبازان هستند که انتخاب میکنند از چه پلتفرمی برای استریم کردن استفاده کنند. مایکروسافت هنوز هم میتواند به رشد و گسترش این سرویس ادامه دهد اما داشتن گزینهای برای استفاده کردن از سایر پلتفرمها به استریمرها انگیزه و اشتیاق بیشتری میدهد تا از این عملکرد روی کنسول جدید مایکروسافت استفاده کنند که حتی در نهایت نیز میتواند باعث بالا رفتن استریمرهای Mixer شود و سرعت رشد کاربران این پلتفرم را از حالت عادی بیشتر کند. در هر صورت، حداقل این کار ارزش امتحان کردنش را دارد. وانمود کردن به عدم وجود YouTube و Twitter و نادیده گرفتن آنها، پلتفرم Mixer مایکروسافت را به جایگاهی که امروز دارد رسانده است که حتی علیرغم این که با استریمرهای بزرگ و معروفی در حال همکاری کردن و بستن قرار دادهای انحصاری میباشد، از وضعیت چندان خوب و پایداری برخوردار نیست. بنابراین در حالی که یک کاربر عادی Xbox One میتواند از گزینههای موجود استفاده کند تا گیم پلی خودش را در پلتفرمهای بزرگتر استریم کند، یک گزینه داخلی و فرست پارتی برای انجام دادن این کار نیز احتمالا در گذر زمان با باقی نگه داشتن Mixer در این رقابت میتواند باعث بالاتر رفتن سود و سهام مایکروسافت شود. بنابراین بهتر است که مایکروسافت زمینه رقابت سرویس استریم خودش با رقیبان دیگر را خودش به وجود بیاورد تا این که سعی کند بدون وجود هیچ رقیبی از پلتفرمهای دیگر، در دنیای کوچک خودش به بقا ادامه دهد.
یکی دیگر از ناحیههایی که شرکت مایکروسافت در حال پیشرفت و پیشروی بیشتر در آن است، اما هنوز نمیتوان زیاد روی آن تاکید داشت یا بزرگنمایی کرد، آماده کردن تعداد زیادی از بازیهای متقاعد کننده به پلتفرم نسل بعدی خودشان است که در هیچ کجای دیگر و روی هیچ کنسول دیگری قابل تجربه کردن نیستند. در حالی که کنسول نسل هشتمی آنها یعنی Xbox One بازیهای انحصاری و فرست پارتی خوب زیادی دارد اما حقیقتِ غیر قابل انکار این است که پلیاستیشن ۴ با لاین آپ عناوین انحصاری و فرست پارتی خود در نسل هشتم موفق شد که هم از نظر کیفیت و هم از نظر کمیت و تعداد این بازیها، به مایکروسافت و اکسباکس وان غلبه کند. ما همیشه از عرضه شدن و تجربه کردن دنبالههای جدید سری بازیهای Halo, Gears of War و همینطور دو سری مختلفِ فرنچایز Forza خوشحال میشویم و از آن استقبال میکنیم اما اگر مایکروسافت و اکسباکس میخواهند تا بازیهایشان بتوانند با شخصیتهایی نظیر Nathan Drake, Aloy, Ellie, Joel و یا Kratos رقابت کنند، باید بیشتر از این تلاش کنند و کارهای بیشتری انجام دهند. همچنین هایجک کردن فرنچایزهایی که پیش از این وجود داشتند و یا حتی بدتر از این، متعلق به سونی بودهاند، مثل فرنچایز Hellblade نیز کافی نیست. قطعا عرضه شدن Hellblade 2 برای Xbox Series X بسیار عالی است و ما هم از این خبر بسیار خوشحالیم اما فرنچایزها و IP های جدید چیزهای بسیار ضروری و مهمی هستند که میتوانند باعث این اطمینان خاطر شوند که واقعا میتوانند عده عظیمی از کاربران مختلف را به کنسولهای نسل بعدی مایکروسافت جذب کنند. بدون شک، با این ولخرجیهایی که مایکروسافت و استودیوهای این شرکت با به خدمت گرفتن استودیوهای پرشمار جدید انجام دادند و تعداد زیادی از استودیوهای رده بالا را به خدمت خود درآوردند، میتوانند شخصیتها و دنیاهای تازه و خلاقانه جدیدی برای کاربران خود خلق کنند و پرورش دهند تا آنها تجربه کنند. شناسایی کردن ایدههایی که از طرف برخی از باپتانسیلترین و خلاقانهترین استودیوهای آنها به وجود میآید، آزمون اصلی و سختی است که استودیوهای مایکروسافت باید از آن نمره قبولی بگیرند تا بتوانند فرنچایزها و شخصیتهایی خلق کنند که تا ابد در قلب و ذهن کاربران باقی خواهند ماند. در حال حاضر نمیتوان چیزی را پیشبینی کرد و فقط گذر زمان است که میتواند به ما بگوید که آیا آنها در انجام دادن این کار موفق بودهاند یا خیر اما به توجه به شایعات و حرف و حدیثهایی که از گوشه و کنار به گوش میرسد، ظاهرا مایکروسافت زیربنای مستحکم و قوی خوبی برای بازیهای فرست پارتی نسل بعد خود به وجود آورده است.
یکی از بخشهای زیادی که مایکروسافت در نسل هشتم کنسولهای ویدئویی نسبت به سونی ضعیفتر عمل کرد و پایینتر از آن قرار گرفت، مشخصات کنسول نسل هشتمی آنها بود. در حالی که شاید به نظر برسد که مشخصات کنسولهای نسل هشتمی سونی و مایکروسافت کاملا شبیه به هم بود، اما یک سری تفاوتهای جزئی و کوچک در آنها وجود داشت که تفاوتهای بزرگتری را رقم زده بود. مدل ابتدایی و پایه Xbox One بازیها و عناوین ترد پارتی و مولتی پلتفرم مختلف را بدتر از پلیاستیشن ۴ اجرا میکرد و هنوز هم همینطور باقی مانده است و به خاطر همین ایراد درست از همان ابتدای نسل هشتم محبوبیت خودش را از دست داد و به بد نامی میان کاربران شناخته شد چرا که به نظر میرسید از قدرت چندان زیادی برخوردار نیست و به عنوان یک کنسول نسل هشتمی قدرت چندان بیشتری نسبت به نسل قبلی خود ندارد. این در حالی بود که از نظر مشخصات فنی روی کاغذ، همه چیز سر راست، قدرتمندانه و خوب به نظر میرسید اما متاسفانه در عمل این طور نبود. البته این در حالی است که حتی اکثر مردم با نگاه عادی نمیتوانند تفاوت میان ۹۰۰ و ۱۰۸۰ پیکسل را از یکدیگر تشخیص دهند اما در هر صورت نمیتوان از این اختلاف، حتی روی کاغذ هم که شده، صرف نظر کرد. در هر صورت، این اختلاف وجود دارد و اوضاع در Xbox One زیاد خوب و مرتب نبود. احتمالا مایکروسافت برای جبران این اشتباه و مشکلات ناشی از آن باید اطمینان حاصل کند که Xbox Serie X از پلیاستیشن ۵ قدرتمندتر خواهد بود؛ حتی تا حدی که شاید خود آنها نیز برایش برنامه ریزی نکرده باشند. این امر برای معکوس کردن این مکالمات در ابتدای سال ۲۰۲۱ که دیگر کنسولهای جدید عرضه شدهاند و کاربران به خوبی با تمام ویژگیهایشان آشنایی پیدا کردهاند، بسیار ضروری و مهم است. مایکروسافت از سالها قبل باید خودش را برای این لحظه آماده کرده باشد.
قطعا ویژگیهای بیشتری از سیستم ارتباطات، گزینهها و امکانات سیستم عامل و همینطور مشخصات سخت افزاری کلی وجود دارد که مایکروسافت باید برای داشتن یک کنسول قدرتمند و پیشرو در نسل بعدی روی آنها کار کند اما روی هم رفته، اگر در زمینههایی که در این مطلب عنوان شد به اندازه کافی تغییرات جدید به وجود بیاید، مایکروسافت شانس زیادی دارد تا در نسل نهم کنسولهای ویدئویی از پشت سر سونی را غافلگیر کند و خودش را به آن برساند. در حالی که ممکن است تا حدی هم سرنوشت Xbox Series X در دستان سونی باشد و بلعکس، اگر نسل پیش رو زمان شکست خورد کامل هر یک از آنها باشد، هیچ شکی نیست که خطر بیشتری مایکروسافت را تهدید میکند و بهبود دادن مشکلات خودشان میتواند آنها را دوباره به بازی بازگرداند به طوری که درست مانند چند سال اخیر، سونی و نیننتدو هیچ فرصتی برای پیشروی و پیشرفت را دیگر از دست نخواهند داد. مایکروسافت دیگر حق انجام هیچ اشتباهی در نسل بعدی کنسولهای ویدئویی ندارد چرا که در این صورت، سند نابودی خودش را امضاء کرده است. به نظر میرسد که در حال حاضر موانع زیادی سر راه مایکروسافت قرار دارد که هم افراد مختلف را شامل میشود و هم شرکتها و هم بازی سازهای مختلف؛ اما با پتانسیلهای بسیار خوبی که این شرکت در نسل بعدی برای خودش دست و پا کرده است و فرصتهای خوبی که برای خودش به وجود آورده، اکنون ماموریت آنها واضحتر و شفافتر از هر زمان دیگری است. تنها کاری که این شرکت اکنون باید انجام دهد، این است که از این پتانسیلها به بهترین نحو ممکن استفاده کند و احتمالا به زودی همه ما را شگفت زده و غافلگیر کند.
به نظر شما مایکروسافت میتواند در نسل بعدی به بازی بازگردد؟
پاسخ دهید