معرفی بهترین داستان در بازی‌های سال ۲۰۱۹

داستان‌ها همیشه نقش مهمی در بازی‌های رایانه‌ای به عنوان یک مدیوم ایفا کرده‌اند و به عنوان یک تجربه مستقل روز به روز اهمیت بیشتری در عناوین مختلف پیدا می‌کنند و همانطور که خود صنعت بازی‌های رایانه‌ای نیز کم کم با گذر زمان به بلوغ می‌رسد، داستان‌ها نیز به پختگی و تکامل بیشتری نسبت به گذشته در صنعت بازی‌های ویدئویی دست پیدا می‌کنند که ارزش آن‌ها را نیز بیشتر افزایش می‌دهد تا داستان‌های کامل‌تر و پربارتری برای بازی‌بازان روایت کنند. البته که هیچ شکی نیست، هنوز چیزهای زیادی برای یاد گرفتن در این زمینه برای رسیدن داستان پردازی در بازی‌های رایانه‌ای به بلوغ و تکامل بیشتر وجود دارد اما حتی با این وجود نیز، بازی‌های زیادی در سال ۲۰۱۹ وجود داشتند که یک هر یک از آن‌ها به یک دلیل خاصی توانستند ما را به شدت درگیر کنند. ما در این مطلب با شما هستیم تا بهترین داستان در بین بازی‌های سال گذشته میلادی را با کمک یکدیگر پیدا کنیم. در این بخش، ما ۱۰ عنوان مختلف که احساس کردیم دارای داستان غنی‌تری نسبت به سایر عناوین بودند را برای شما آماده کردیم تا کمی درموردشان با شما صحبت کنیم. این عناوین ۱۰ نامزد ما برای کسب عنوان بهترین داستان در بین بازی‌های سال ۲۰۱۹ هستند که در آخر از میان آن‌ها، عنوانی که احساس می‌کنیم بیشتر از بقیه لایق کسب عنوان بهترین داستان سال ۲۰۱۹ باشد را به شما معرفی کنیم. با آرادمگ همراه باشید.

نامزدها:

Death Stranding

همه ما از عنوانی که به دست هیدئو کوجیما ساخته شده باشد، انتظار داریم که دارای یک بخش داستانی بسیار مستحکم و قوی باشد و حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشد و اگرچه آخرین اثر عرضه شده‌ی او پیش از Death Stranding در این زمینه کمی پایین‌تر از حد انتظارات عمل کرده بود، اما Death Stranding آنچه که از چنین عنوانی که به دست هیدئو کوجیما ساخته شده باشد انتظار می‌رفت را در اختیار ما قرار داد و توانست انتظارات را در سطح قابل قبولی برآورده کند. با وجود تمام عجایب غیر قابل باور و نامتعارف خود، شرح و تفسیر افراط و زیاده روی در زمینه‌های مختلف، پیچ و خم‌های داستانی نامانوس و همینطور شخصیت‌هایی بزرگ‌تر و باعظمت‌تر از واقعیت باعث شده است تا Death Stranding روایت‌گر یک داستان واقعا سورئال باشد که به عنوان یک قصه در مقیاس بزرگ به موفقیت و محبوبیت میان مردم و بازی‌بازان مختلف رسیده است و همینطور به عنوان یک داستان شخصی برای پیدا کردن اتصال مجدد و ارتباط با دنیا خارج، به دستاوردهای بزرگی دست پیدا کرده است.

Judgment

استودیوی RGG سال‌های سال خودش را با سری بازی‌های Yakuza به عنوان یکی از بهترین روایت کنندگان داستان در صنعت بازی‌های رایانه‌ای به همه مردم شناخته است و سال ۲۰۱۹ با نسخه اسپین آف این سری به اسم Judgement نیز به این روند همچنان پس از سال‌های سال ادامه داد و یکی از بهترین داستان های این فرنچایز را به وجود آورد. از نظر داستان سرایی و روایت قصه، عنوان Judgment کاملا از فرنچایز و سری بازی‌هایی که از آن الهام گرفته شده، جدا است و اگرچه این عنوان با جریان داشتن در شهر Kamurocho دارای دنیا و ستینگ یکسانی با سری بازی‌های Yakuza می‌باشد، اما به خوبی توانسته است تعداد زیادی از شخصیت‌های کاملا متفاوت و جدید را در یک داستان کاملا متفاوت و منحصر به فرد به معرفی بگذارد که واقعا شگفت انگیز است چرا که این عنوان این کار را به بهترین و برازنده‌ترین شکل ممکن انجام داده است به طوری که با روایت بی نظیر خود می‌تواند تا سال‌های سال به عنوان نمونه بارزی از داستان پردازی موفقیت آمیز و یک الگوی کامل برای تیم سازنده و توسعه دهنده نسخه‌های بعدی این سری و همینطور فرنچایز Yakuza شناخته شود.

Metro Exodus

تیم سازنده و توسعه دهنده عنوان Metro Exodus در استودیوی A4 Games سال گذشته میلادی با این عنوان یک مسیر جدید در این فرنچایز به وجود آورد چرا که به جای حال و هوای کلاستروفوبیای متروی روسیه که در دو نسخه قبلی این فرنچایز وجود داشت و آن را خانه خود به حساب می‌آورد،‌ بازی‌بازان را به یک ماجراجویی پرمخاطره از میان روسیه پساآخرالزمانی می‌برد. همانطور که همیشه در سری بازی‌های Metro نیز این گونه بوده است، این ماجراجویی یک سفر دور و دراز به یادماندنی است. یک ماجراجویی پرخطر و سخت که به طور ناخواسته باعث وارد شدن ظلم و ستم‌های زیادی به شخصیت اصلی بازی می‌شود. عنوان Metro Exodus در هر فرصتی که برایش به وجود می‌آید، از نمایش دادن حقایت تلخ، وحشتناک و بی‌رحمانه‌ای که در دنیای آن وجود دارد و بر سر مردم آن می‌آید، هیچ ابایی ندارد. سری بازی‌های Metro یکی از معدود فرنچایزهای شوتر اول شخص باقی مانده در صنعت بازی‌های رایانه‌ای است که هنوز هم توجه خود را بر روی ارائه کردن تجربه‌های داستان محور سینگل پلیر حفظ کرده است و ما هم از وجود آن بسیار خوشحال و خوشنود هستیم که در بین عناوین شوتر امروزه بازار صنعت بازی‌های رایانه‌ای که توجه خود را بر روی بخش مولتی پلیر، بتل رویال و حالت‌های دیگر گذاشته‌اند، هنوز هم می‌تواند یک داستان جذاب و درگیر کننده‌ی هیجان انگیز در اختیار ما قرار دهد که می‌توان به عنوان بهترین داستان در بین بازی‌های سال ۲۰۱۹ نیز شناخته شود.

Sekiro Shadows Die Twice

عنوان Sekiro Shadows Die Twice در مقایسه با آثار و ساخته‌های قبلی استودیوی From Software در گذشته، توجه و تمرکز بسیار بیشتری بر روی داستان سرایی متمرکز، مستقیم و فعالانه قرار داده است. عنوان Sekiro Shadows Die Twice به بهترین شکل ممکن ثابت کرده است که تیم سازنده و توسعه دهنده آن در استودیوی From Software در روایت کردن داستان‌های عالی و بی نقص می‌تواند چه پتانسیل‌هایی داشته باشد و چقدر خوب عمل کند و همیشه هم این طور نیست که فقط به یک شیوه بتواند داستان سرایی کند. این عنوان توانایی From Software را در روایت نوع متفاوتی از قصه و داستان در یک زمینه جدید به خوبی که تا به حال در آن سابقه فعالیت نداشتند، به اثبات رساند. شاید این بازی دارای بهترین داستان در بین بازی‌های سال ۲۰۱۹ نباشد، اما قطعا با توجه به سابقه‌ای که از تیم سازنده آن سراغ داریم، می‌دانیم که Sekiro دارای بهترین داستان در بین عناوین و آثار این استودیو است که تا به حال از آن‌ها دیده شده است. علیرغم وجود تمام کم و کاستی‌هایی که وجود دارد، خود این عنوان روایت کننده داستانی است که از همان ابتدا که آغاز می‌شود، تا آخرین لحظه‌ای که بازی به پایان می‌رسد، بازی‌بازان را در لبه صندلی‌های خود میخکوب نگه می‌دارد که معمولا تا به حال در آثار استودیوی From Software سراغ نداشتیم. ترکیب مبارزات به سبک سری Dark Souls به صورتی که داستان سرایی عمق بیشتری پیدا کرده باشد، اولین تجربه جدی این استودیو در این زمینه بود که درهای تازه‌ای را به روی آن‌ها در آینده خواهد گشود. شاید حتی بتوان گفت که Sekiro باعث شد تا این استودیو با ساخت Elden Ring قدم‌های بزرگی در زمینه داستان سرایی بردارد که در تاریخ فعالیت‌هایشان بی سابقه خواهد بود. همکاری آن‌ها با نویسنده بزرگی به اسم George R.R. Martin نشان از تصمیم‌های جدی آن‌ها برای روایت داستان‌های متمرکز و عمیق بیشتر دارد. همچنین تعداد بسیار زیادی از افسانه‌ها، روایت‌های قومی و داستان‌های قدیمی در Sekiro Shadows Die Twice وجود دارد که وارد شدن به آن‌ها و تجربه کردنشان دنیای این بازی را بسیار جالب‌تر از گذشته می‌کند و کاری می‌کند تا شما دوست داشته باشید لحظه به لحظه در دنیای بازی بیشتر پیشروی کنید و از راز و رمزهای بیشتری پرده برداری کنید که تا به حال تجربه نکرده بودید. همانطور که گفته شد، Sekiro دارای بهترین داستان در بین بازی‌های سال ۲۰۱۹ نیست، اما واقعا در انجام دادن وظیفه‌ای که به عهده آن گذاشته شده بود، موفق عمل کرده است و درهای جدیدی به روی یک افق روشن در زمینه داستان سرایی برای استودیوی From Software باز کرده است که قطعا در آینده ثمرات بیشتری خواهد داشت.

The Walking Dead – Final Season

آخرین فصل ماجراجویی گرافیکی استودیوی Telltale به اسم The Walking Dead بار سنگین مسئولیت به پایان رساندن یکی از محبوب‌ترین و دوست داشتنی‌ترین شخصیت‌های دنیای بازی‌های رایانه‌ای به اسم Clementine را بر دوش داشت تا بتواند آن را به بهترین و رضایت بخش‌ترین شکل ممکن به پایان برساند. این در حالی است که فصل آخر این عنوان ضمن انجام دادن این کار، باید بتواند خودش را نیز به عنوان یک تجربه منحصر به فرد به اثبات برساند و هویت مستقل خودش را پیدا کند. اگرچه تعداد موانعی که این عنوان باید از روی آن‌ها عبور می‌کرد تا یک تجربه قابل قبول در اختیار کاربران قرار دهد، بیشتر از یکی دوتا بودند، اما فصل آخر The Walking Dead در نهایت، توانست این روند را به بهترین شکل ممکن ادامه دهد و رسالت این بازی را به پایان برساند. در پایان سال ۲۰۱۸ با از هم پاشیدن تیم سازنده و توسعه دهنده این عنوان در استودیوی Telltale Games که در میانه راه تولید و عرضه فصل آخر این عنوان نیز صورت پذیرفته بود، عده زیادی از مردم را به شک و نگرانی‌های زیادی انداخت که سرانجام این عنوان به کجا ختم خواهد شد و ما را به شک انداخت که حتی بتوانیم یک روز دو قسمت پایانی فصل آخر این بازی را تجربه کنیم اما در سال ۲۰۱۹ استودیوی Skybound Games شکل گرفت و قسمت‌های باقی مانده از فصل آخر عنوان The Walking Dead را در اختیار مردم قرار داد. خوشبختانه قسمت‌های باقی مانده این عنوان همان تجربه احساسی و پرباری بودند که همه‌ی ما از آن‌ها انتظار داشتیم باشند که قطعا در میان بهترین داستان های سال ۲۰۱۹ قرار داده می‌شوند.

Mortal Kombat 11

سری بازی‌های Mortal Kombat به عنوان یک فرنچایز در سبک بازی‌های مبارزه‌ای، واقعا نباید توجه و تمرکز آنچنان زیادی روی روایت قصه و داستان سرایی داشته باشد چون واقعا کسی از چنین عنوانی انتظار داشتن بخش داستانی درگیر کننده ندارد اما این یکی از زمینه‌های پرشماری است تیم سازنده و توسعه دهنده این سری از بازی‌ها در استودیوی Nether Realm همیشه روی آن اصرار و پافشاری زیادی داشته است و با یک عطش شدید به دنبال تکامل بیشتر آن بوده است. به همین ترتیب، از آنجایی که این سری همیشه توانسته عملکرد بسیار خوبی در این زمینه داشته باشد، طرفداران و علاقه مندان به این سری نیز همیشه انتظارات زیادی از این بخش دارند چرا که با توجه به سابقه تیم سازنده این سری، همیشه انتظار تجربه کردن یک داستان درگیر کننده و جذاب دارند که نشان می‌دهد وقتی عملکرد سازندگان در یک بخش همیشه در سطح بالایی بوده باشد، انتظارات مردم نیز به همان اندازه بالا خواهد رفت. خوشبختانه Mortal Kombat 11 نیز در ادامه این روند، توانسته به بهترین شکل ممکن این انتظارات را برآورده کند و یک داستان بسیار جذاب و درگیر کننده که در تاریخ این فرنچایز بی سابقه بود، در اختیار کاربران قرار دهد. وجود بخش‌های زیادی که به اندازه کافی بیداد گرانه، ظالمانه، هوشمندانه، خنده دار، جذاب، درآماتیک و با اصالت هستند، باعث شده است تا عنوان Mortal Kombat 11 دارای یکی از بهترین داستان سرایی هایی باشد که ما در طی گذشت چند سال گذشته در نسخه‌های اخیر این فرنچایز و کل بازی‌های مبارزه‌ای دیگر مشاهده کرده‌ایم.

A Plague Tale: Innocence

این که با استودیوی Asobo آشنایی نداشته باشید و یا این که تا به حال نام آن‌ها را نشنیده باشید، طبیعی و تا حد زیادی هم منطقی است اما این استودیوی بازی سازی فرانسوی اوایل سال ۲۰۱۹ میلادی خودش و استعدادهایش را با ساخت و عرضه یکی از بزرگ‌ترین غافلگیری‌های سال گذشته میلادی یعنی عنوان A Plague Tale: Innocence به تمام بازی‌بازان در سراسر دنیا معرفی کرد. این عنوان در یک دوره زمانی تاریخی شگفت انگیز و بسیار جذاب جریان دارد که به طور کاملا ماهرانه و استادانه‌ای کشمکش‌های بزرگ دوران خود را با کشمکش‌ها و پیچ و خم‌های داستان شخصی منحصر به فرد خود ترکیب کرده و چنان تعادلی در آن‌ها به وجود آورده است که آن را تبدیل به یکی از بهترین داستان های سال گذشته میلادی در مدیوم بازی‌های ویدئویی کرده است که هسته اصلی آن یک داستان سرایی بسیار شخصی است که قصه بسیار جذابی درمورد یک خواهر و برادر روایت می‌کند. این دو خواهر و برادر که Amicia و Hugo نام دارند، یک جفتِ بسیار برجسته و پیشتاز هستند که توسط اجرای بسیار دیدنی و جذابی از شخصیت‌های مکمل دیگر پشتیبانی و حمایت می‌شوند. علاوه بر این، نویسندگی و صداپیشگی هر دوی آن‌ها نیز به بهترین و ماهرانه‌ترین شکل ممکن با هم ترکیب شده است تا به طور متقاعد کننده‌ای تمام زمینه‌هایی که آن‌ها می‌توانند با یکدیگر همکاری داشته باشند را توسعه بدهد. عنوان A Plague Tale: Innocence یک مثال کمیاب از عنوانی است که به همان اندازه‌ای که دارای احساس و عواطف مختلف است، حالت منحصر به فرد خودش را نیز حفظ می‌کند.

Control

شرکت Remedy Entertainment از همان روزهای اوایل فعالیت خود که ساخت مجموعه Max Payne را بر عهده داشت، همیشه استاد داستان سرایی و شخصیت پردازی در دنیای بازی‌های رایانه‌ای بود و اگرچه عنوان Control از نظر حس گیم پلی و تجربه آن از تمام آثار و عناوین قبلی این استودیو کاملا متفاوت بود، اما یکی از ویژگی‌هایی که در آن تغییر نکرده بود، این بود که در ادامه روند تمام بازی‌ها و آثار قبلی این شرکت، این بازی نیز هنوز دارای یک داستان فوق العاده بود که به بهترین و ماهرانه‌ترین شکل ممکن روایت می‌شد. ترکیب کردن سورئالیسمِ ذاتی در فرضیه‌های اصلی این بازی با یک سری تصویر سازی‌های ذهنیِ عجیب و غریب و وهم آلود و همینطور پیش فعالانه، باعث شده بود تا Control یک تصویر انتزاعی خلق کند که شما را در گرداب هیپونیزم کننده خود مات، مبهوت و کاملا گیج می‌کرد. به این ویژگی‌ها، یک سناریوی بسیار جذاب و شخصی نیز اضافه کنید تا در یک دنیای پیچ در پیچ که پر از شخصیت‌های مرموز و مبهم می‌باشد، یک داستان خلاقانه و کاملا مدرن به وجود بیاورد. کنار هم گذاشتن تمام این ویژگی‌ها باعث می‌شود تا شما یکی از بهترین تجربه‌های ممکن در داستان سرایی های سال ۲۰۱۹ را در اختیار خود داشته باشید و بتوانید تجربه کنید. Control شاید بهترین داستان را در بین عناوین سال گذشته میلادی که ما تجربه کردیم، داشته باشد. این عنوان نمونه بارزی از داستان سرایی مدرن در صنعت بازی‌های ویدئویی می‌باشد.

Kingdom Hearts 3

نتیجه گیری‌ در مدیوم‌های مختلف از جمله بازی‌های رایانه‌ای، همیشه گول زننده و زیرکانه هستند و زمانی که سازندگان در حال نتیجه گیری کردن برای داستانی باشند که دارای انعطاف‌های زیادی بوده است که به راحتی قابل گسترش بوده، باعث می‌شود داستان‌های جذابی نمونه داستانی که ما در Kingdom Hearts 3 مشاهده می‌کنیم، به وجود بیاید که به واسطه همین ویژگی، دوبرابر بیشتر از بقیه گول زننده هستند. سری بازی‌های Kingdom Hearts همیشه سعی کرده است که با کنار هم جمع کردن عده زیادی از شخصیت‌های مختلف از دنیای انیمیشن‌های دیزنی ضمن نگه داشتن یک سری از ویژگی‌های داستانی آن‌ها و تم اصلی‌شان برای الهام گرفتن از بخش‌هایی از آن‌ها، داستان اصلی خودش را فارغ از داستانی که همیشه در انیمیشن‌های آن‌ها دیده بودیم، روایت کند. عنوان Kingdom Hearts 3 مانور زیادی روی این موضوع داده است و اگرچه بر حسب نیاز خود، تا جایی که ممکن بوده، به بهترین شکل ممکن موفق به انجام دادن این کار نشده است، اما به طور گسترده‌ای توانست یک پایان بندی رضایت بخش بر یک داستان پیچیده داشته باشد. عنوان Kingdom Hearts 3 توانسته با برگرداندن تعداد زیادی از شخصیت‌های مختلف به دنیای بازی خود به رویدادهایی که تقریبا در تمام نسخه‌های قبلی این سری نیز وجود داشته است، سعی کرده است با تمام دقت و مهارت خود یک پایان بندی مناسب که در خور این سری باشد را در اختیار بازی‌بازانی که سال‌های سال، به اندازه بیش از یک دهه برای تجربه کردن این عنوان منتظر بودند، قرار دهد. اگر شما با رویدادها و اتفاقات جذاب زیادی که در گذشته در نسخه‌های قبلی این عنوان رخ داده بود که منجر به ظهور این عنوان شده بود، آشنایی کافی ندارید، ممکن است کمی احساس سردرگمی داشته باشید اما برای طرفداران و علاقه مندان قدیمی این سری، ویژگی‌های آشنای زیادی در Kingdom Hearts 3 می‌توان پیدا کرد.

Star Wars Jedi: Fallen Order

هر چیز جدیدی که نام سری Star Wars به آن الحاق شده باشد، باعث به وجود آمدن انتظارات بسیار زیادی می‌شود به طوری که حتی اگر تمام این انتظارات مو به مو اجرایی و عملی نشوند، باعث ناامید شدن تعداد بسیار زیادی از طرفداران این سری می‌شود که نمونه بارز آن در مدیوم بازی‌های رایانه‌ای بسیار زیاد و پرشمار است. اکثر بازی‌هایی که از این سری به عرضه رسیده‌اند، مورد انتقاد شدید طرفداران قرار گرفته‌اند و نتوانستند آن طور که از آن‌ها انتظار می‌رفت، عمل کنند. اما این روند در آخرین نسخه این سری به اسم Star Wars Jedi: Fallen Order کاملا تغییر کرد. این عنوان که به دست استودیوی Respawn Entertainment توسعه پیدا کرده است، از تمام جنبه‌های قابل بررسی یک پیروزی برای تیم سازنده و توسعه دهنده و همینطور ناشر آن در شرکت EA به شمار می‌رود. از لحاظ داستان سرایی، این بازی دقیقا همان چیزی بود که طرفداران این سری انتظار داشتند پس از سال‌های سال ببینند. این بازی در داستان سرایی خود تا جایی که ممکن بود، از افسانه‌ها، قصه‌ها و شخصیت‌های دنیای این سری به بهترین شکل ممکن استفاده کرده است و این در حالی است که به خوبی توانسته هویت مستقل خود را نیز به این مجموعه معرفی کند تا کاملا مستقل از نسخه‌های دیگر این مجموعه باشد. حتی با وجود این که شما آشنایی زیادی نیز با دنیای Star Wars نداشته باشید، عنوان Fallen Order حتی به خاطر ماجراجویی‌های خود Cal هم که شده، از ارزش تجربه بسیار زیادی برخوردار است. افرادی که او ملاقات می‌کند و چالش‌هایی که با آن‌ها مواجه می‌شود، باعث به وجود آمدن یک داستان درگیر کننده در این عنوان شده است که قطعا ارزش تجربه کردن زیادی دارد. ما امیدواریم که استودیوی Respawn بار دیگر نیز بر روی لایسنس Star Wars شروع به کار کردن کند چرا که Fallen Order به خوبی ثابت کرد که آن‌ها از لیاقت کافی برای به نتیجه رساندن این مسئولیت سنگین برخوردار هستند.

برنده:

Mortal Kombat 11

به طور معمول، ممکن است عجیب به نظر برسد که افتخار بهترین داستان را به یک عنوان مبارزه‌ای بدهیم اما Mortal Kombat 11 واقعا عنوانی است که بدون در نظر گرفتن سبک‌های مختلف، به معنی واقعی کلمه لیاقت لحظه به لحظه‌ی این ستایش شدن را دارد. میان پرده‌های زیبا و جذاب که تعامل‌ها و درگیری‌های سختی که میان شخصیت‌های مختلف به وجود می‌آید را به نمایش می‌گذارند و همینطور اجرای بی نظیر و صحنه‌های اکشن بی رحمانه در طی بخش کمپین عنوان Mortal Kombat 11 بسیار هیجان انگیز و جذاب هستند. بخش کمپین این بازی پر از صحنه‌ها و لحظاتی است که بازی‌بازان کهنه کاری که سابقه تجربه و انجام دادن این سری را سال‌های سال دارند و تمام نسخه‌های این مجموعه را تجربه کرده‌اند، کاملا از آن‌ها رضایت خواهند داشت چرا که امضای همیشگی این فرنچایز به بهترین شکل ممکن در لحظه لحظه‌ی بخش کمپین آن قابل مشاهده است. همه‌ی این ویژگی‌ها در یک داستان سرایی انفجاری و سریع اوج می‌گیرند که به بهترین شکل ممکن مطابق تمام انتظارات تمام طرفداران قدیمی و جدید این سری عمل می‌کنند. شاید این سوال برایتان به وجود آمده باشد که آیا این عنوان دارای هوشمندانه‌ترین و متفکرانه‌ترین داستان سرایی است که ما تا به حال در بازی‌های رایانه‌ای دیده باشیم؟ که در جواب باید گفت که خب، در حقیقت چنین نیست اما از طرفی دیگر نیز اگر آن را تجربه کرده باشید، می‌دانید که هیچ شکی نیست که یکی از سرگرم کننده‌ترین داستان‌هایی است که ما تا به حال در طی چند سال اخیر در بازی‌های رایانه‌ای دیده‌ایم.

شما کدام یک از این بازی‌ها را به عنوان بهترین داستان در بین بازی‌های سال ۲۰۱۹ انتخاب می‌کنید؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

عرفان رحیمی صادق
علاقه‌مند به دنیای گیم و ماجراجویی با DualShock 4 در این هنر. بله هنر. به نظر من گیم یک هنر بزرگ است و هر بازی یک اثر هنری. گیم می‌تواند شما را در هر دنیایی که دوست دارید، قرار دهد.