امسال با عرضه عناوین باشکوه و بزرگی همچون Cyberpunk 2077, The Last of Us Part II, Final Fantasy 7 Remake و چندین و چند عنوان شگفت انگیز دیگر، تخمین زده میشود که ۲۰۲۰ یکی از به یادماندنیترین سالها در طی چند سال اخیر در صنعت بازیهای رایانهای باشد. ما ۱۲ مورد از بهترین و مورد انتظارترین بازیها و عناوین سال جاری میلادی را برای شما آماده کردهایم که در دو قسمت تقدیم حضورتان خواهیم کرد که قسمت اول آن را از این آدرس میتوانید مطالعه کنید. لیست بهترین بازیهای پیش رو در سال ۲۰۲۰ شامل عناوین بزرگ زیادی میشود که در بین آنها هم عناوین فرست پارتی و انحصاری وجود دارد، هم عناوین انحصاری مدت دار و هم عناوین ترد پارتیِ مولتی پلتفرم که برای همه کاربران در دسترس قرار داده خواهند شد. اکنون با قسمت دوم معرفی بهترین بازیهای پیش رو در سال ۲۰۲۰ همچنان با آرادمگ همراه باشید.
شروع سال جدید، همیشه زمانی است که ما به این فکر میکنیم که در طی ۱۲ ماه پیش رو چه چیزهایی در انتظارمان هستند یا انتظار چه چیزهایی را باید در طی این ۱۲ ماه داشته باشیم. همچنین از نظر موضوعاتی که در طی یک سال گذشته نیز وجود داشت، ارزش دارد تا در بین بحث و گفت و گو کردن درمورد بهترین بازیها و عناوین در سبکهای مختلف و همینطور پیدا کردن دلیل بازیهایی که شکستهای بزرگی در سال گذشته خوردند، نگاهی نیز به آینده و آنچه که در پیش رویمان است، داشته باشیم. در حال حاضر با شروع سال ۲۰۲۰ وارد دهه جدید میلادی نیز شدهایم که امسال از نظر عرضه بازیها و عناوین جدید، یک سال بزرگ و قدرتمند به نظر میرسد که از عناوین بزرگی تشکیل شده است که برای تجربه و انجام دادن برخی از آنها سالهای سال انتظار کشیدهایم و با اشتیاق اخبار و جزئیات لحظه به لحظه آنها را دنباله کردهایم. امسال سال رسیدن ما به این عناوین است. امسال بازیهایی وجود دارند که یک پایان خوش برای نسل هشتم کنسولهای ویدئویی خواهند بود و همینطور عناوینی که ما را به نسل بعدی کنسولها معرفی خواهند کرد. ما در دو مقالهای که برای شما آماده کردهایم، ۱۲ بازی مختلف را انتخاب کردیم که قطعا سال آینده سر و صدای زیادی به راه خواهند انداخت. این ۱۲ بازی، مورد انتظارترین عناوین کاربران و بازیبازان در دنیای بازیهای ویدئویی در سال ۲۰۲۰ هستند. بهتر است هر چه زودتر به معرفی مختصر و کوتاهی از آنها بپردازیم.
نکته: باید به خاطر داشته باشید که بازیها و عناوینی که در این دو مطلب ذکر میشوند، بدون هیچ ترتیب و اولویت خاصی در این لیست آورده شدهاند و همه آنها به یک اندازه برایمان ارزش دارند. خود شما بر اساس سلیقه و نظر خود، آنها را اولویت بندی کنید.
Ghost of Tsushima – یک سامورایی در دنیای جهان آزاد
چرا؟ به دلیل این که به نظر میرسد که ساموراییها و نینجاها یک تم عالی برای یک عنوان جهان آزاد میباشد و این بسیار خارق العاده است که به زودی فرصت بازی کردن در چنین تم بسیار عالی را پیدا خواهیم کرد.
دوران فئودال ژاپن به خاطر معماری بناها و محیطهای منحصر به فرد خود، جنگجویان بسیار ماهر و همینطور اساطیر بزرگ و باعظمت، یکی از بهترین ستینگها برای یک بازی رایانهای به شمار میرود. علاوه بر این، بازیهای جهان آزاد نیز امروزه تبدیل به یکی از ستینگهای مورد علاقه تعداد بسیار زیادی از سازندگان بزرگ شده است تا عناوین اکشن خود که از بودجههای بسیار زیادی برخوردار هستند را در این ستینگ تولید کنند. اما واقعا چرا هیچ کس تا به حال این دو را با هم ترکیب نکرده بود؟ دلیل آن مشخص نیست اما این غفلت در سال ۲۰۲۰ توسط توسعه دهندگان و سازندگان سری بازیهای فرنچایز inFamous برطرف و اصلاح خواهد شد.
عنوان Ghost of Tsushima یکی از بهترین بازیهای پیش رو در سال ۲۰۲۰ است که در سال ۱۲۷۴ میلادی، پس از تهاجم مغولها به جزیره ژاپنی Tsushima جریان خواهد داشت. شخصیت اصلی این بازی که یک سامورایی میباشد، از این کشتار و قتل عام که بر علیه دوستان، همرزمان و خانواده او صورت گرفته بود، جان سالم به در میبرد. سپس وی با راهنمایی الهه Vendetta سنت و رسوم سامورایی را رها میکند و تبدیل به یک شَبَه (Ghost) افتخاری میشود و قدرتی به دست میآورد که باعث میشود مغولها از بلند پروازیهای وحشیانه خود پشیمان شوند.
عنوان Ghost of Tsushima علاوه بر ستینگ و اقلیم واقعی و اصلی، یک سری المانها و ویژگیهای متمایز دیگر نیز خواهد داشت. به عنوان مثال، در عنوان Ghost of Tsushima توجه و تمرکز زیادی روی مخفی کاری شده است. شبه ما، ترجیح میدهد که به جای مبارزات پرسر و صدا و بی پرده، با آرامش و سکوت انتقام بگیرد و به طور سیستماتیک با چیدن یک سری برنامههای از پیش تعیین شده و استاتژیهای برنامه ریزی شده، به سمت اهداف خود حرکت کند تا آنها را از پای دربیاورد. توسعه دهندگان و سازندگان نیز قصد دارند تا با جایگزین کردن یک سری ویژگیها برای غوطه وری بیشتر کاربران در این بازی به جای علامتهای مرسوم و رایج ماموریتها در سایر بازیها، از المانهای محیطی، نشانهها، ساختمانها، رد پاها و سایر المانهای دیگر برای پیشبرد ماموریتهای این بازی استفاده کند تا کاربران کاملا در محیط بازی غرق شوند. این بازی احتمالا آخرین عنوان انحصاری عالی کنسول نسل هشتمی سونی و مدل میان نسلی آن یعنی PS4 و PS4 Pro خواهد بود. امیدواریم وداع ما با آن باشکوه، به یاد ماندنی و جذاب، هیجان انگیز و تماشایی باشد تا ما یاد و خاطره کنسولهای نسل هشتمی سونی را تا ابد در قلب و ذهنمان باقی نگه داریم و از از نسل هشتم کنسولهای ویدئویی سونی به نیکی یاد کنیم.
Microsoft Flight Simulator – بازگشت قهرمان
چرا؟ به این دلیل که این بازی پس از سالهای سال اولین شبیه ساز پرهزینه جدی پرواز است که در حال تلاش کردن است تا این سبک را مجددا به طور کاملا جدی بازسازی و احیا کند و در هدف خودش نیز بسیار جدی و مصمم است.
شاید از وجود یک بازی شبیه ساز پرواز در بین بهترین بازیهای پیش رو در سال ۲۰۲۰ تعجب کنید و بپرسید چرا ما چنین عنوانی را در این لیست آوردهایم؟ چرا که سالهای سال است چیزی شبیه به این تا به حال نداشتهایم. در دهه هشتاد و نود میلادی عناوین مختلفی که از سری بازیهای Microsoft Flight Simulator به عرضه میرسیدند، توجه و علاقه عده بسیار زیادی از مردم را به خودشان جلب میکردند که اکثر غریب به اتفاق آنها نیز در زمان انتشار خود مرزهای ظرفیتهای جلوههای بصری و گرافیکی بازیهای رایانهای را بسیار افزایش میدادند و در این زمینه چند سطح بالاتر از نمونههای دیگر در دوران خود عمل میکردند. با از راه رسیدن هزاره جدید، به چنین بازیهای پیچیده و بسیار شگفت انگیز کم کم بی توجهی شد و سازندگان از ساخت و توسعه نسخههای جدیدتر آنها غفلت کردند که در نتیجهی این غفلت، آخرین نسخهای که از این سری به عرضه رسید، مدتها پیش در سال ۲۰۰۶ بود که Flight Simulator X نام داشت و تا امروز هم آخرین نسخهی عرضه شده این سری به شمار میرود.
عنوان پیش روی Microsoft Flight Simulator که جزو بهترین بازیهای پیش رو در سال ۲۰۲۰ محسوب میشود، دوباره به سنتهای قدیمی این سری بازگشته است و فورا با گرافیک و جلوههای بصری خیره کننده خود توجه همه مردم را به سمت خودش جلب کرده است. هواپیماهای مختلف، ابرها، زمینهایی که به آرامی از زیر پایمان عبور میکنند، همه و همه با یک دقت و توجه وصف ناپذیر و بیش از حد واقع گرایانه طراحی و ساخته شدهاند که انعکاسهای فوق طبیعی دارند. اما طبق روندی که همیشه در این سری وجود داشته است، واقع گرایی فقط برای جلوههای بصری و گرافیکی این بازی نیست بلکه این واقع گرایی در تاثیر شرایط آب و هوایی برروی هدایت و کنترل هواپیماها نیز تجلی بخش است و به بهترین شکل ممکن نمود پیدا کرده است. این حجم از واقع گرایی و توجه به جزئیات باعث شده است تا بدون شک Microsoft Flight Simulator یکی از بهترین بازیهای پیش روی سال ۲۰۲۰ شناخته شود.
مقیاس این پروژه به طور غیر قابل باوری بزرگ است. سازندگان و توسعه دهندگان این عنوان قول تعداد مختلف و بسیار متنوعی از هواپیماهای مختلف دادهاند که با دقت بسیار بالایی طراحی و ساخته شدهاند. شگفت انگیز است که بدانید قابلیت پرواز کردن بر روی اغلب نقاط زمین در این عنوان توسط عکسهای ماهوارهای بازسازی و از نو خلق شده است و برای ساخت آن از الگوریتمهای پیشرفته تشخیص اشیاء استفاده شده است و همینطور در نهایت، سازندگان قول دادهاند که تا چند سال پس از عرضه این بازی همچنان به حمایت و پشتیبانی خود از آن ادامه دهند و این روند را بدون توقف تا دهه آینده پیش ببرند. سرانجام امسال طرفداران این سبک و همینطور سریِ کهنه کار میتوانند فرصه تجربه کردن یکی از بهترین بازیهای پیش روی سال ۲۰۲۰ را به دست بیاورند و از تجربه انجام دادن آن لذت ببرند.
Doom Eternal – قتل عام ادامه پیدا خواهد کرد
چرا؟ زیرا این بازی قول داده است تا یک سلاح کشتار جمعی فشرده و خالص باشد که از یک طرف عاری از حیلههای مدرن امروزی است و از طرفی دیگر نیز خاتمه دهندهی شیاطین و زشتیها است.
Doom در سال ۲۰۱۶ توانست با موفقیت خود این سریِ شوتر را مجددا احیا کند و با آوردن اتمسفر و راه حلهای یک بازی بیست ساله به واقع گراییهای مدرن، مسیر جدیدی را برای این فرنچایز به وجود بیاورد. موفقیت این فرنچایز با از بین بردن، رد شدن و نادیده گرفتن ایدههای عجیب و غریب به دست آمد. ایدههایی از قبیل ترسناک کردن این فرنچایز مانند چیزی که در DOOM 3 رخ داده بود و یا شباهتهای زیاد آن به Call of Duty که نیت و قصد اولیهی DOOM 4 بود، از جمله سهل انگاریهایی بودند که کم کم در حال به خطر انداختن جان این فرنچایز بودند اما سازندگان با به کار بردن ویژگیهای منحصر به فرد این سری و اضافه کردن مجدد آنها بار دیگر این فرنچایز را جاودانه کردند.
در گیم پلی DOOM Eternal که یکی از بهترین بازیهای پیش رو در سال ۲۰۲۰ به شمار میرود، دستکاری خاصی انجام نشده است و هیچ تغییر عجیب و غریبی، نمونه مثالهایی که گفته شد، در آن به وجود نیامده است که به طور منظم به دو نسخه اولیه این سری ارجاع داده میشود. جریان اصلیِ لذت و سرگرمی با هیاهوی همیشگی این سری همچنان در این بازی متظاهر است و درگیریهای بی رحمانه و وحشیانه با حمله به انبوهی از شیاطین، در این بازی همچنان ادامه پیدا کرده است که در طی آن شما یادداشتهای آشنایی پیدا خواهید کرد و همینطور با چهرههایی که به همان اندازه برایتان آشنایی دارند، ملاقات خواهید کرد و تنها در عرض یک ثانیه آنها را به بدترین شیوههای ممکن به قتل خواهید رساند. Doomguya نیز احتمالا یک سری کارهای جدید یاد گرفته است مثل بالا رفتن از دیوارها و یا آویزان ماندن از لبههای پرتگاهها که میتواند قابلیتهای جدیدی برای مقابله با موانع محیطی به او ببخشد و آزادی عمل بیشتری به گیم پلی این بازی اضافه کند.
در حالی که تغییرات بخش کمپین سینگل پلیر این عنوان بیشتر تکمیلی خواهند بود تا انقلابی، اما بخش مولتی پلیر که در آخرین نسخه عرضه شده از این فرنچایز نیز به موفقیتهای آنچنان زیادی دست پیدا نکرده بود، اکنون یک تجربه کاملا جدید و متحول شده در اختیار شما قرار خواهد داد. در بخش Invasion ما در نقش یک دیو به انجام این بازی میپردازیم که در بخش کمپین داستانی یک بازیکن دیگر حضور پیدا میکند و تلاش میکنیم که تا زندگی او را تا جایی که ممکن است، سخت کنیم. بخش BattleMode اجازه میدهد تا سه بازیکن به طور همزمان بر علیه یکدیگر مبارزه کنند که یک نفر از آنها به تنهایی و دو نفر دیگر برای شکست دادن او تلاش خواهند کرد. با توجه به این بخشهای مولتی پلیر، احتمالا تیم سازنده و توسعه دهنده این عنوان در استودیوی id Software تلاش زیادی برای ارائه کردن یک بخش کامل و طولانی مولتی پلیر نکرده است و به جای آن، آنها قصد دارند یک بخش کوچکتر در اختیار ما قرار دهند که متمم بخش کمپین سینگل پلیر و داستانی این بازی خواهد بود که تا حد زیادی هم منطقی به نظر میرسد چرا که یک بخش کمیپین بزرگ، دقیقا همان انتظاری است که ما از DOOM Eternal داریم و وجود بخشهای پرشمار برای حالت مولتی پلیر آن چندان ضروری نیست.
Witchfire – همان Painkiller 2؟
چرا؟ به این دلیل که Painkiller یک عنوان شگفت انگیز و بسیار عالی بود.
Adrian Chmielarz پس از عنوان داستان محور The Vanishing of Ethan Carter، دوباره به ریشههای خود بازگشت. این عنوان در اصل دومین پروژه استودیوی The Astronauts به شمار میرود که باعث به وجود آمدن کمپینهای حمایتی زیادی برای این عنوان شد تا از آن به عنوان یکی از بهترین و پولیش شدهترین عناوین این سبک در طی چند سال اخیر یاد شود. خود تیم سازنده و توسعه دهنده این عنوان نیز به طور شفاف و واضح درمورد این که چطور در طراحی دنیا این بازی و هیولاهای آن از بازیهای استودیوی From Software یعنی عناوینی از قبیل Sekiro: Shadows Die Twice و همینطور Dark Souls الهام گرفتهاند، توضیح دادهاند.
در حالی که تا به حال اطلاعات چندان زیادی درمورد این بازی به دست نیاوردهایم، اما با توجه به جزئیات و چیزهای دیگری که تا به حال از این بازی دیدهایم، یک تصور خاصی از این بازی برایمان به وجود آمده است که به ما الهام بخشیده که به زودی با یک عنوان شوتر بسیار پویا که در یک فانتزی تاریک جریان دارد، ملاقات خواهیم کرد. دنیای این بازی پر از بوتهزارها و گیاهان سبز تاریک و همینطور ساختمانهای تاریک و مخوف است که پر از انواع مختلفی از هیولاها و شیاطینی است که شما باید با استفاده از سلاحهای گرم خود و همینطور چند قابلیت جادویی با آنها رو به رو شوید.
عنوان The Vanishing of Ethan Carter یکی از اولین بازیهای مستقلی بود که از فوتوگرامتری استفاده میکرد و به همین علت نیز مناطق و لوکیشنهای بسیار واقع گرایانهای داشت که باور نکردنی بودند. در همین راستا، عنوان Witchfire نیز به علت این که از این تکنولوژی استفاده کرده است، باعث شده تا به جای این که هویت اصلی خود که توسط یک تیم معمولی در یک استودیو متوسط ساخته شده را نمایش دهد، مانند یک عنوان پرچمدار، بزرگ و پرهزینه به نظر برسد و در لیست بهترین بازیهای پیش روی ما نیز قرار داده شود. آیا این بازی واقعا میتواند Painkiller دوران ما شود؟ امیدواریم این اتفاق رخ دهد.
NiOh 2 – بازی Souls مانند سامورایی محور
چرا؟ به این دلیل که نسخه اول این بازی تحت عنوان NiOh تنها عنوان Souls مانندی بود که به دست استودیوی From Software ساخته نشده بود اما دقیقا همان مقدار از کیفیتی که از سری Dark Souls انتظار داریم را در اختیارمان قرار میداد.
۱۲ سال کار بر روی توسعه و ساخت نسخه اول این بازی به اسم NiOh، دو بار استراحت کردن طولانی این بازی و محو شد آن از یادها و بازگشت دوباره آن، تغییرات بزرگ و بنیادین در تیم سازنده و توسعه دهنده آن و همینطور تصمیم نهایی درمورد آن برای ساخت عنوانی که هیچ شباهتی به ایدههای اولیه تیم توسعه دهده خود نداشت، پروسه ساخت و تولید بسیار سخت و دردناکی برای NiOh ساخت. بازیهایی که از چنین داستانی برخوردار هستند، معمولا دارای پایانهای چندان خوبی نیستند اما این عنوان که نسخه دوم آن را در لیست بهترین بازیهای پیش روی خود قرار دادهایم، واقعا یک استثناء است. این بازی در نهایت تبدیل به یک عنوان بسیار عالی با اقتباس از دنیای Dark Souls شد (که به این گونه بازیها Souls مانند گفته میشود) که ایدههای بسیار جذاب و هیجان انگیزی از جمله شیوهها و روشهای خاص در پیاده سازی ویژگیها و المانهای اصلی بازی را از عناوین استودیوی From Software اقتباس گرفته بود و آنها را با فضا و اتمسفر منحصر به فرد دوران فئودال ژاپن ترکیب کرده بود و یک سیستم مبارزات پیچیدهتر به همراه اقتباسهایی از Diablo در اختیار بازیبازان قرار میداد.
نسخه دوم این بازی یک پیش درآمد خواهد بود که ما در آن یک قهرمان جدید میسازیم که انتخاب جنسیت آن به خودمان واگذار شده است. احتمالا این تصمیم به این خاطر گرفته شده است که مردم درمورد نسخه اول این بازی به شوخی میگفتند که پروتاگونیست آن، سامورایی Geralt است چرا که شباهت بسیار زیادی به او داشت. اگر به خاطر داشته باشید، نسخه اول این بازی عنوان چالش برانگیزی بود و NiOh 2 نیز همینطور است که با تجربه نسخه بتای آن که مدتی پیش عرضه شده بود، به این باور رسیدیم که چالشهای آن اگر کمتر نشده باشد، اما در بهترین حالت ممکن، هنوز به اندازه نسخه اول خود چالش برانگیز است. البته این تمام ماجرا نیست، چرا که سیستم مبارزات آن نیز پیچیدهتر از گذشته خواهد بود. از جمله قابلیتها و ویژگیهای جدید این بازی میتوان به این اشاره کرد که باعث به وجود آمدن یک قابلیت کاملا جدید شده است که ظاهر شخصیت بازی برای مدت کوتاهی به اندازه چند ثانیه به یک شیطان تبدیل خواهد شد که قدرت بسیار بسیار بیشتری به او خواهد بخشید. اما به نظر میرسد که تیم سازنده این بازی بر اساس قانونهایی که برای خود دارند، تمرکز اصلی خود را روی این گذاشتهاند که نسخه دوم این بازی نیز تا حد زیادی شبیه به نسخه اول آن باشد و ویژگیهای مشترک زیادی در هر دوی آنها وجود داشته باشد؛ که با توجه به کیفیت و اصالتی که نسخه اول این بازی داشت، این یک استراتژی خوب و مطمئن به نظر میرسد. همچنین با توجه به این که این بازی یکی از بهترین و مهمترین عناوین Souls مانندی است که برای عرضه شدن در نیمه ابتدایی سال برنامه ریزی شده است، پتانسیلهای زیادی برای موفقیت در اختیار دارد.
Mount and Blade 2: Bannerlord – یک بازی سندباکس برای شوالیهها
چرا؟ به این دلیل که علیرغم این که به مدت سالها در دست توسعه و ساخت قرار داشته است، اما این بازی هنوز هم یک پروژه کاملا منحصر به فرد است که هنوز تا به حال هیچ رقیب مستقیمی برای خودش پیدا نکرده است.
ما از سال ۲۰۱۲ تا به حال منتظر دنباله کاملی برای عنوان Mount and Blade بودیم. تیم سازنده و توسعه دهنده این عنوان در استودیوی TaleWords اوقات فراغت خود را با کار کردن روی این پروژه سپری کردهاند و زمان آنچنان زیادی را روی آن صرف نکردهاند که ترکیبی از استراتژی، اکشن و نقش آفرینی است و فقط یک تاریخ عرضه غیر معلوم برای آن اعلام کردهاند که هر چه پیش میرویم به آن نمیرسیم. در هر صورت، ما در سال ۲۰۲۰ فرصت تجربه کردن عنوان Mount and Blade 2: Bannerlord را به دست خواهیم آورد که اگر در نسخه نهایی خود نباشد، پس حداقل بر اساس نقشهها و برنامه ریزیهای از قبل انجام شده، در نسخه بتا قرار خواهد داشت که در مارس سال جاری بر روی سیستم دسترسیِ زودهنگام شبکه Steam قرار داده خواهد شد.
نسخه اول این بازی یک غافلگیری کاملا بزرگ بود که هیچ کس انتظارش را نداشت که در نظر داشت تا فقط یک ویژگی کامل و بدون نقص در اختیار بازیبازان قرار دهد و آن هم چیزی نبود به جز: آزادی عمل. نسخه اول این بازی یک عنوان سندباکس بود که در آن ما خودمان تاریخ را شکل میدادیم، در طی سرزمین Calradia سفر میکردیم که به قلمروهای پادشاهی متعددی تقسیم می شد که هر یک از آنها با هم در حال جنگ و مبارزه بودند و برای نجات دادن سربازان خود معامله میکردند. در بدترین شرایط ممکن که تصور کنیم نسخه دوم این بازی کمترین بهبود را به وجود خواهد آورد (که قطعا این طور نیست)، Bannerlord روند پیشرفت و تکامل نسخه قبلی خود را همچنان ادامه خواهد داد.
عنوان Mount and Blade 2: Bannerlord که به عنوان یکی از بهترین بازیهای پیش رو شناخته میشود، در زمینه ساخت شخصیت و سیستم مبارزات دارای بهبودهای زیادی خواهد بود. ما در این بازی قادر خواهیم بود تا به طور دقیقتری نیروهای خود را کنترل کنیم و یا در نبردهای سخت و چالش برانگیز شرکت کنیم. دنیای بازی نیز بسیار واقع گرایانهتر خواهد بود که المانهای عمیقتری در اختیار بازیبازان قرار خواهد داد که به لطف موتور گرافیکی جدید و بهبود یافته آن محقق خواهد شد. تجارت و مدیریت مال و املاکتان اکنون سختتر و پیچیدهتر خواهد بود و هوش مصنوعی بازی نیز به طور کلی بهبود زیادی پیدا کرده است. با توجه به این ویژگیها، میتوانیم اطمینان داشته باشیم که Mount and Blade 2: Bannerlord یکی از بهترین بازیهای پیش رو در سال جاری میلادی خواهد بود و دقیقا همان نسخهای از Mount and Blade خواهد بود که ما به خاطر داریم و علاوه بر این، بهتر از تصورات ما نیز خواهد شد. اگر چنین باشد، قطعا ارزش صبر کردن را داشته است.
اکنون به پایان معرفی بهترین بازیهای سال ۲۰۲۰ میلادی در دو قسمت رسیدیم. شما میتوانید در بخش نظرات به ما اعلام کنید که مورد انتظارترین عنوان سال ۲۰۲۰ برای شما کدام یک از این بازیها است.
پاسخ دهید